در خصوص سخنان معاون اول رئیس جمهور در مورد انتقال آب بین حوضه ای چند نکته حائز اهمیت است:
اولا در شمال کشور دریای خزر، اساسا دریا نیست، بلکه دریاچه است که به آبهای آزاد راه ندارد. اگر این دریاچه حقابه اش را به مقدار کافی جذب نکند خود تبدیل به یک نقطه بحران و ابرچالشی خواهد شد که کمربند سبز شمال را تهدید خواهد کرد. از بلایی که بر سر دریاچه ارومیه و بختگان و طشک آورده شد درس بگیریم.
ثانیا بنا بر اظهارات مبتنی بر داده های علمی و تحقیقاتی صدها دانشمند و کارشناس جهانی و داخلی و با توجه به داده های هواشناسی و تغییرات اقلیمی؛ منابع آب کشور از پایداری برخوردار نیست.
این کارشناسان بارگذاری بر منابع آب را به دلیل تغییرات اقلیمی مخاطرآمیز ارزیابی کرده اند. شوری بیش از حد خلیج فارس می تواند اکوسیستم این منطقه را تغییر داده و موجب مرگ مرجانها و آبزیان شود. معیشت بیش از 40 درصد مردم در جنوب ایران وابسته به خلیج فارس است!
علاوه بر آن طرحهای انتقال آب بین حوضه ای به دلیل هزینه فوقالعاده سنگین مالی، اجتماعی و زیست محیطی بعنوان آخرین راه حل ناگزیر در چالش آب ارزیابی می شود و قبل از آن راه حلهایی است که باید ابتدا به آنها پرداخته شود. بطورکلی عرضه بیشتر آب منجر به انباشت ابرچالش های اجتماعی و زیستمحیطی در تمام نقاط ایران خواهد شد.
راه حلهای سازگاری با کمآبی کلید حل بحران آب است. سازگاری با کمآبی متکی به ظرفیت محلی و مدیریت تقاضا و مصرف است. برخی از راه حلهایی که با سرمایه گذاری زیرساختی قبل از انتقال آب بین حوضه ای باید به آن پرداخت عبارتند از:
1. تغییر الگوی مصرف در کشاورزی شامل تغییر الگوی کشت، مدرن کردن سیستم های آبیاری و کشاورزی در جهت کاهش سطح زیر کشت و افزایش بازده، تقویت صنایع تبدیلی و تکمیلی و سرشکن کردن بخشی از نیروی کار کشاورزی در این صنایع در جهت بالا بردن کیفیت و ارزش افزوده محصولات کشاورزی و کاهش ضایعات کشاورزی. میزان آب مصرفی برای ضایعات کشاورزی، بطور متوسط حدود 30،000 میلیون متر مکعب برآورد می شود که تقریبا برابر با ظرفیت چندین ابر سد کشور است!! سرمایه گذاری در این بخش و کاهش ضایعات حتی به نصف به تنهایی قادر به نجات آبهای زیرزمینی خواهد بود.
2. در بخش معادن نیز باید سیستمهای مدرن مانند تیکنر بکار گرفته شود، مثلا چرا در جنوب کشور که با کم آبی درگیر است معادن شن و ماسه؛ از آب زیرزمینی باارزش برای تولید شن و ماسه استفاده می کنند، در حالیکه هم اکنون در دنیا حتی در مناطق پرآب از فناوری مدرن و کم آب بر و حتی بدون آب استفاده می شود! بدیهی است که سرمایه گذاری در این زمینه نیز می تواند بخش قابل توجهی از آب کشور را در مناطق درگیر نجات دهد.
3. در بخش فاضلاب، تجارت فاضلاب هم اکنون در دنیا به یک تجارت سودآور تبدیل شدهاست. لذاسرمایه گذاری برای بازیافت آب و استفاده از آن در بخش صنعت و همچنین جلوگیری از آلوده نمودن آبهای سطحی توسط صنایع والاینده های شهری و... می تواند بخشی از منابع ارزشمند آب شیرین کشوررا نجات دهد. سرمایه گذاری بر بازیافت و با چرخانی آب، می تواند آب مورد نیاز برخی از صنایع کوچک را تامین کند و صنایع بزرگ باید با توجه به شرایط اقلیمی در مکان مناسبی جانمایی و حتی جابجا شوند که احتمالا هزینه آن برابر با هزینه طرحهای انتقال آب بین حوضه ای است.
4. دربخش خانگی هم اکنون بنا بر آمار آب و فاضلاب کشور بین 30 تا 35 درصد از آب خانگی کشور به دلیل پوسیدگی در مسیر رسیدن به دست مصرف کننده هدر می رود، سرمایه گذاری برای بهبود عملکرد سیستم آبرسانی کشور میلیاردها متر مکعب آب شرب ارزشمند را نجات خواهد داد. بکارگیری فناوری های مدرن تولید آب با توجه به شرایط اقلیمی، توجه به آبخیزداری و آبخوانداری مشارکتی نیز بسیار مهم است.
همه این راه حلهادر کنار فرهنگ سازی و تغییرات اجتماعی و اقتصادی در خصوص ارزش گذاری و مصرف آب ؛ روشهایی در جهت توسعه پایدار و سازگاری با کمآبی است که چه بسا کم هزینه تر و زودبازده تر از اجرای پروژههای سدسازی و انتقال آب باشد.
در این خصوص ابتدا باید بررسی شود که چرا در کشور ما به جای در پیش گرفتن این راه حل های پایدار؛ بخش اعظم سرمایه گذاری ها و توجهات سیستم سیاست گذاری، برنامه ریزی و حکمرانی آب به سمت پرهزینهترین، آخرین و آسیب زاترین راه حل ها یعنی پروژههای انتقال آب و سدسازی و اصرار بر انجام آنها (علیرغم همه هشدارها) جلب شده است.
پاسخ بهاین سوال ابهامات را برای افکار عمومی روشن خواهد ساخت که گره کم آبی و غارت آبهای زیرزمینی کشور در کجاست و چرا به جای راه حلهای پایدار ( متوقف نمودن عرضه بیشتر آب بجای مدیریت تقاضا و مصرف) بر انتقال آب بین حوضه ای و سدسازی پافشاری می شود.
منبع: @RuralWomenIssues
پایان/
نظر شما